شیدایی
ﺩﺭ ﺧﻠﻮﺕ ﻛﻮﭼﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺑﺎﺩ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ شیشه های بخار گرفته ی دلم ﺍﺛﺒﺎﺗﯽ yasamin/fa
هرگز نگو که عاشق بودم! تو بودی که در پشت که برایت داشت . مثل منچ وشطرنج بازی کردی تو بودی که با لمس دست هایش yasamin خداحافظ رفیق نارفیق من ! تو هم Yasamin موسیقی ست
چه زیباست که تو تنها نیاز من باشی و چه عاشقانه است که تو تنها آرزویم باشی و چه رؤیایی است این لحظه های ناب عاشقی و من همه زیبایی عاشقانه و رؤیایی را فقط باتو حس می کنم
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ ؛ ﺩﻟﻢ ﺗﻨﮓ ﻧﯿﺴﺖ ...
ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺭﺍﻧﻢ
ﺗﺎ ﻗﻄﺮﻩ ﻫﺎﯾﺶ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯾﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ
ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻢ ﻧﺎﻙ ﺑﻮﺩﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﻢ
ﻭ
ﺑﺮ ﺑﯽ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ
چرا که تو بودی
نمک زخم ها
تو بودی درد دل ها
نگاه های بلند خود
کینه ای عمیق در دل داشتی
کینه برای چه بود؟
برای دلتنگی هایی
برای نگاه پاکی که برایت داشت
کاش می فهمیدی عمق نگاهش را
کاش درک می کردی حرف دلش را..
هرگز نگو دوستش می داشتی
چون تو بودی که
با احساسش
او را به دامنی ناپاک متهم کردی
روزه ی سکــوتیست كه نیت کرده ام
در نبـودنت بگیرم و هنگام سـحر
دلـم را سیـر کنم از لقمه لقمه ی حسـرت !
و به وقت اذان دلتنگی ها
افطاری ام یک استکان خاطـره ی گــرم
و شیرینی بوسه های جا گذاشتــه ات
روی لبـهـایم باشـد .
مهمــانــی خـدا که تمام شود
این منم که از پس نبودنت
آهسته آهسته کافر مــی شـوم !
تو هم رفتی!
تو هم از کوی من چون دیگران بی اعتنا رفتی
با اولین بوران پاییزی چو انبوه درختان برگ و بر کندی و
تو هم رفتی!
تو رفتی و نفهمیدی
که من دیوانه ات بودم
چه شوری در من افکندی
چه سان دلداده ات بودم!
تو رفتی و دل من مرد
رفاقت سوخت
صداقت را نخستین باد پاییزی ز پیش ما به یغما برد
خنده ات سکوتی از
سکوتیست که سرود تورا می سراید،
بخند ، بیشتر بخند
دلم موسیقی می خواهد...
www . night Skin . ir |